محل تبلیغات شما

Eli & Hami




تمام امیدم نا امید شد نتایج کنکور و زدن و یکی از دوستام قبول نشد اون یکی هم یه شهر دیگه قبول شده تمام امیدم ناااابود شد 

کاش خدا میدونست داره با من چیکار کنه دوباره باید برگردم تو اون جهنم دوباره هرشب گریه و افسردگی 

آنقدر گریه کردم و میکنم که داره سوی چشام میره 

ناف منو با بدبختی بریدن و خدا کمر بسته به نابودی من 

استوریای پشت سرهمی که تو واتساپ گذاشتم و مخاطبایی که پیاماشون و تند تند برام میفرستن که چی شده و .

و منی که همه رو پشت گوش انداختم و دارم اینجا تایپ میکنم 


حجم بدبختی و بد شانسی من بی انتها بوده و هست 

کم آوردم به قرآن 


خدایا قسم به بغض الانم داری در حقم بد میکنی 


با یه بغض عمیق براتون مینویسم 

نمیدونم هنوز کسی هست بیاد اینجا یا نه

 به هر حال اینجا همیشه واسه 

من محیطی بوده که تونستم خودم و

 تخلیه کنم. 

حتی اگه یه سگ تو تمام این 8 سال 

 واس خدا واق واق میکرد تا الان براش 

یه استخوان انداخته بود گویا من ارزش

 اون و هم ندارم خسته شدم از نشدن

 ازینکه همیشه امید من به آینده س

 و هی هرچی به آینده نزدیک میشم 

میبینم هیچ کوفتی توش نیست 

پیشونی نوشت لعنتی من و لعنتی تره

 حامد چه کوفتی توش نوشته شده که 

همیشه سهم ما نرسیدنه به تمام آرزو هامون 

قربون خدا برم تا لب به شکایت باز

 میکنی میزنه یه بلائی سرت میاره 

د آخه نوکرتم یه بار جای اینکه خودت

 عصبی شی بیا و از عصبانیت ما کم کن 

به کجای دنیات بر میخوره ما یه ت

 مثبت بخوریم ؟ 


چقدر پاییزه گذشته پستای طولانی

 میزاشتم و گله و شکایت و اظهار 

خستگی. 

الان به درجه ای رسیدم که 

حوصله ی همون و هم ندارم 


گاهی حس میکنم وقتشه که یه مشت

 سم بخورم و همه چی و تموم کنم 



                                        بُُ -ر-ی-د-م 



همونی که تو کمتر از یک ساعت منو به جنون می کشه

 جوری که با دستام محکم موهام و می کشم همون چند

 مین بعدش به خاص ترین روش ممکن آرومم میکنه 
:) 

دلم یه خواب عمیق میخواد 3-4 روز بخوابم و به هیچ چیز 

فکر نکنم بخوابم و بیدار شم همه چیز درست شده باشه 



گاهی حس میکنم سقف آسمون به زمین رسیده و

 دارم خفه میشم  دارم خفه میشم


سلام به همگی 

بشدت وقتم پره ودرسام سنگین فعلا 

نمیتونم بیام وب حالا توی فورجه ها که

 رفتم خونه هم پست می زارم اما کم


کلی اتفاق باید براتون تعریف کنم همینجا

 تیتر شون و میگم که بعدا فراموشم نشه

1. باهم غذا پختن مون

2. گشت ارشادی که همچنان سایه ش بالا

 سر ماست


3.مشاور / روانشناس  


خببببب یه کوچولو براتون بحرفم و برم . 



چند وقت پیش با دوستام قرار بود بریم 

کافه از ماشین که پیاده شدیم هنوز چند

 قدم بیشتر بر نداشته بودم که یه بوی آشنا 

روحم و نوازش میداد کاملا غیرارادی و 

ناخودآگاه وسط خیابون بین اون همه

 جمعیت برگشتم، برگشتم و دنبال اون 

عطر آشنا گشتم اما نبود . 

نبود و منو به کجاها که نبرد . بوی عطر

 حامی بود من این بو رو خیلی راحت

 میتونم تشخیص بدم . یه لبخند عمییق 

مهمون لبام شد و فیلم وار تمام خاطره ها

مون از جلوی چشمام رد میشد 

عجیب گیج و گنگ شده بودم زمان و 

مکان و فراموش کردم یه قفل محکم به 

عقلم زدم و اجازه دادم " دلم " اون چه 

که میخواد و  بیاد بیاره

 و چه یاداوری شیرینی 

کل مسیر یه لبخند گنده رو صورتم بود و 

انگار رو ابرا قدم میزدم 

من دیگه اون آدم سابق نمیشم :)

اینه معجزه ی عشق ؟ هوم؟ :) 

گاهی وسط پی م دادن مون مدام تکرار میکنم 

ماشاءالله لا حول ولا قوه الا بالله چند بار و 

پشت سر هم میگم :) چون واقعا نیازه 

قفلم رو آهنگ غمت نباشه از مهراد جم 


" ازتو دور بمونه چشای بد 


اون نگاهت منو دیونه کرد 


ماشاءالله لا حول ولا قوه الا بالله 




آخرین جستجو ها

damsbachade وبلاگ نمایندگی بهشهر همسفران نکات و ترفندهای کامپیوتری و شبکه odemosle quocabguda سپاهان موبایل scamexsayrac طراحی و اجرای استیکر وشبرنگ بدنه خودروهنرهمرنگی tiorerypro هنرکده یاس